سلام ئوست گلم ازت کمال تشکر را دارم که تا به امروز منو همراهی مردین.
بچه ها من الان مدتی است که خونه مادر بزرگم هستم .
امروز توسط همون دوستم متوجه شدم که دیروز چهارشنبه 27/2 اون دختره بعد از تعطیل شدن از مدرسش 10 دقیقه منتظر من بوده و دوستم از حرفاش که به دوستاش میزده متوجه شده بوده که می گفتن از گفته چرا دیگه نمیاد تو راه مدرسه من ببینمش.
حتی امروز پنجشنبه 28/2 اومده خونه مادر بزرگش تا من از خونمون بیام بیرون و اون منو ببینه
ولی کور خونده من تا بتونم خودم ازش مخفی میکنم.
(((( منتظر نظرات دلگرم کننده شما دوستان عزیز هستم ))))
نظرات شما عزیزان:
شیوا 
ساعت15:38---11 آبان 1391
سلام من به قول خودت داستانای عشقتودنبال نکردم کاش زودتر میامدم..
نمیدونم چندسالته اما اگه سنت کمه خوب کاری کردی مخفی شدی...............
اگه میخایش ومطمئنی که بهم میرسین وهیچکس مخالف نیس و خودتم بعدها پشیمون نمیشی..والبته سنت مناسبه برای ازدواج برو بهش بگو دوسش داری واربلاتکلیفی نجاتش بده.......
غرورتوزیرپابزار برا عشقت...........
اگرم شرایط بالا نبود کمک کن فراموشت کنه
دختراظریفن زود میشکنن
امیدوارم کاری نکنی که اه کسی پشت سرت باشه..
مشورت با یه دوست عاقل رو هم فراموش نکن داداش گلم///
گفتم عاقل نه از دوستای هم سنت که طرز تفکرشون مث توئه///ازپدرومادر
درضمن به دوستی های خیابونی هم رونیار من تجربه کردم اونم3سال عاقبت خوشی نداره
موفق باشی دادااحسان
shokoofeh 
ساعت22:28---3 خرداد 1391
سلام احسان عزیزم.الان فکر میکنی کار خوبی میکنی که خودتو مخفی میکنی!؟اینقدر که نگاش کردی دیگه خودش متوجه شده و مطمئنم دوست داره!مطمئنم!سعی نکن خودتو مخفی کنی چون به قول خودت ممکنه به مرگ ختم بشه!ایندفعه دیدیش سعیتو بکن.یه چیزی ته قلبم به من میگه عاشقت شده تو خرابش نکن..gif)
|